روتین تر از من نیس.

چی میگم اصن؟:))

سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۴۴ ب.ظ

شاید از محدود چیزایی بود که طعم زندگی میداد . گاهی پیش اومده از زندگی کسی تو دور و اطرافتون انرژی بگیرید و بفهمین چقدر میشه با امکانات کم بهترین و صمیمی ترین زندگی من با خودمُ داشته باشید؟ . یه خونه نه چندان بزرگ . پر از گلدونای بزرگ و کوچیک . طوری که رنگ سبزشون غالب باشه . یه رومیزیه دست ساز رنگی رنگی . یه گربه ی پشمالوی  خوابالو . یه آشپز خونه ی کوچیک . پر از ظرف و ظروف قدیمی و سنتی . یه تلوزیون بزرگ ( از ابعاد تلوزیون استثناعن نمیشه کوچیکشو انتخاب کرد:)) ) که فیلم ترسناک یا درام آی روتین وار ِ نمکی بتونه سرگرممون کنه . یه اتاق نور گیر . یه تخت با روتختی ِ  رنگی رنگی . 

رنگ دیوارم مشخص نیس. بس که نقاشی هات پرشون کردن . یه کادر بزرگ درس روبروی تختت . پر از عکسای ثبت بهترین روزا  . یه میز پر از وسایل نقاشی . یه ریل لباس ِ ساده که لباسای رنگی رنگیت پرش کنه .  

یه پنجره ی گنده که ترجیحا شاخ و برگِ یه درخت شبا خوفناکش کنه . 

الان که توصیفش کردم نه دلم خواس تنها توش باشم . نه خونه ایده ال کنار خونوادمه ( شاید چون خیلی کوچیک و مخالف سلایق مادرجانه ) . نه میشه یار توش جا داد . 

یه هم خونه ی مونث یا مذکر فرقی نداره . فقط درک شی. هیجان و شور زندگی ُ هر صبح تو چشاش ببینی . تو غر بزنی اما اون نه . تو ناراحت باشی اما اون نه . سر تموم تصمیمات تشویق بشنوی . سر تموم بی اعتماد بنفسی آ تعریف بشنوی . 

شاید جالب باشه همه ی اینا از یه چای ذغالی بهم القا شده . 

طعم غذا میتونه مکان و زمان ذهنتو تو دستش بگیره . 

بوی عطر قدرتش بیشتره البته .

+پ.ن: ضمیرای داغونمم قابلیت لقمه کردن داره :|


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۲۱
نعنای وَشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی